دومین افطاری امیرعلی جونی
اولین افطاری رو خونه مامان جون اینا مهمون بودبم که فرصت نشد بنویسم و دومین افطاری چهارشنبه 25/4/1393 خونه عمو اسفندیار اینا مهمون بودیم نفس یکم بد خواب شده بودو گریه میکرد با عجله حاضر شدیمو را افتادیم یکمم دیر کرده بودیم ت سوار ماشین شدیم نفس آروم شد ماشین سواریو بیرون رفتنو دوس داره عزیزم تو راه یکم بازی کردو شیطونی تا خوابش برد تا برسیم خونشون خواب بود تا رسیدیمو گداشتمش زمین بیدار شدو شروع کرد شیطونی کردن پسرعموهاشم جمع شده بودن دورشو باهاش بازی میکردن نفسم با شیرین کاریاش همورو میخندوند از بس که با نمکو خوردنیو نازی پسمل مامان امروزم که میشه 2شنبه 30/4/1393 مهمون خونه عمو شهریار اینا هستیم و الانم پسملی خوابه و داره استراحت میکنه تا ر...
نویسنده :
مامانی
16:45